سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چون که صد آید ... (1)

نگاهی انتقادی به گزارش 100 روزه رئیس‌جمهور 

یکی از وعده‌هایی که دکتر حسن روحانی در دوران تبلیغات ریاست جمهوری به مردم داده بود حل بخشی از مشکلات اقصادی کشور در 100 روز بود. بر مبنای این وعده ایشان سه‌شنبه شب برای ارائه گزارش از صد روز اول دولت تدبیر و امید با مردم سخن گفت.

یکی از تاکیدات ایشان در این مصاحبه و همچنین در فرمایشات گذشته ایشان استاقبال دولت از نقد و انتقاد بوده است از این رو با توجه به اینکه قسمتهایی از گزارش ایشان ابهاماتی داشت به نقد و بررسی گزارش طولانی ایشان پرداخته می شود

 

یکم: گزارش هشت ساله!

بخش اعظمی از صحبتهای ایشان مربوط به انتقاد از دولت قبل بود (حدود 40 دقیقه از 110 دقیقه) و اینکه ایشان قصد داشت به مردم تفهیم نماید که از دولت قبل چه ارثی برای دولت ایشان به جای مانده است. شاید بتوان گفت آنچه مردم شاهد آن بودند به جای گزارش 100 روزه دولت تدبیر و امید گزارش رییس جمهور فعلی از عملکرد هشت ساله دولت قبل خود بود!

البته شایسته است آقای روحانی و تیم ایشان توضیح دهند آیا در ایام تبلیغات انتخابات نمی‌دانستند پا در چه عرصه‌ای گذاشته‌اند و قرار است چه دولتی را تحویل بگیرند؟ آیا بر مبنای نادانسته‌هایشان بر مردم وعده دادند و امروز به جای گزارش عملکرد نقصهای دولت قبل را علم می‌کنند؟ این در حالی است که ده روز قبل از انتخابات، امام خامنه‌ای در حرم مطهر حضرت امام(ره) به کاندیداها فرمودند: «من به برادرانى که می‌خواهند اطمینان این مردم را به سمت خودشان جلب کنند، نصیحت می‌کنم که منصفانه حرف بزنند؛ انتقاد کنند، لیکن انتقاد به معناى سیاه‌نمائى نباشد؛ به معناى انکار کارهاى بسیار برجسته‌اى نباشد که چه در این دولت، چه در دولتهاى قبلى انجام گرفته است و کسانى مثل خود آنها سر کار آمده‌اند و شب و روز تلاش کرده‌اند و آن کارها را انجام داده‌اند. انتقاد به معناى انکار جهات مثبت نیست؛ انتقاد این است که انسان کار مثبت را بگوید، نقص و ضعف را هم بگوید. امروز در کشور ما اگر کسى سر کار بیاید، احتیاج ندارد که از صفر شروع کند؛ هزاران کارِ برجسته انجام گرفته است. در سالهاى طولانى، در دوره‌ مسئولیتهاى مختلف دولتها، هزاران زیرساخت اساسى براى این کشور به وجود آمده است؛ علم پیشرفت کرده است، صنعت پیشرفت کرده است، کارهاى زیربنائى پیشرفت کرده است، امور بسیار مهم در زمینه‌هاى مختلف برنامه‌ریزى و اجرا شده است؛ اینها را نباید از دست بدهند؛ هر کارى می‌کنند، باید از اینجا به بعد باشد. این همه کار را نمی‌شود فقط به بهانه‌ این که امروز مشکلات اقتصادى داریم، گرانى و تورم داریم، انکار کنیم؛ این که درست نیست. بله، مشکلات اقتصادى هست، تورم هست؛ ان‌شاءالله آن کسى که بعداً خواهد آمد، بتواند حلاّل این مشکلات باشد، این گره‌ها را هم باز کند؛ این که آرزوى ملت ایران است؛ اما این معنایش این نباشد که اگر ما یک راه حلى براى مشکلات در نظر خودمان داریم، همه‌ آنچه را که امروز انجام گرفته است و وجود دارد، انکار کنیم. بعد هم وعده‌هاى نشدنى ندهند. من به نامزدهاى گوناگون عرض می‌کنم جورى حرف بزنید که اگر در خرداد سال آینده نوار امروز شما را جلوى خودتان گذاشتند یا پخش کردند، شرمنده نشوید؛ جورى وعده بدهید که اگر چنانچه آن وعده را بعداً به رخ شما کشیدند، مجبور نباشید تقصیر را گردن این و آن بگذارید که نگذاشتند، نشد. کارى را که می‌توانید انجام دهید، وعده بدهید    .    »

اگر آقای روحانی نادانسته وارد عرصه انتخابات شده باشد که وا حسرتا و اگر از مشکلات کشور آگاهی داشته‌اند و برای حل مشکلات خود را شایسته ریاست جمهوری کشور می‌دانسته است، اکنون روا نیست مردم به نق زدنهای دولت گوش دهند، چون به دولتی رای دادند که با آگاهی از مشکلات موجود وعده بازشدن قفلها را داده بود!

 

دوم: مجریان خوب!

یکی از اقداماتی که از زمان ریاست جمهوری دکتر احمدی نژاد در کشور باب شد گزارشهای سه ماهه رییس جمهور به مردم بود که به لطف خدا این سنت حسنه تا امروز باقی مانده است،. اما یکی از انتقادات به مصاحبه های احمدی نژاد انفعال مجری برنامه بود. اما در مصاحبه اخیر آقای روحانی، مجریان با اینکه سه نفر بودند و به قول آقای روحانی لشکرشان زیاد بود اما نه تنها به شدت منفعل بلکه تاحدودی همراه رییس جمهور بودند و حتی در یکی دو مورد به رییس جمهور در نقد دولت قبل کمک هم کردند!

مجریان هیچ گونه سوال انتقادی و چالشی از رییس جمهور مطرح نکردند و حتی حاضر نشدند نظرات منتقدان را به عنوان سوال از ریاست جمهوری مطرح کنند و در برخی موارد به تعریف و تمجید (بخوانید تملق) از دولت پرداختند و بر دولت قبل تاختند. تعابیری مثل اینکه «مردم افسرده و خسته بودند»، «اقتصاد کوچک شد» نشان از این امر داشت مجریان بیشتر برای کمک به رییس جمهور آمده‌اند... با این حال آقای روحانی این لطف صدا و سیما و نادیده گرفت و در سخنان خود به صدا و سیما طعنه ای هم زد که جلوتر به ان اشاره خواهد شد. این‌ها در حالی بود که در مصاحبه‌های رییس جمهور سابق همواره بخشی از سوالات به پاسخگویی رییس جمهور به منتقدان اختصاص داشت.

 

سوم: انبارهای خالی

آقای روحانی اولین و فوری‌ترین مشکلی از دولت قبل که به ایشان ارث رسیده بود را انبارهای خالی کشور عنوان کرد گفت: «اولین روزهای بعد از انتخابات، من با اولین مشکلی که مواجه شدم شرایط کالاهای اساسی در کشور بود. اولین گزارشی که از وزارت صنعت، معدن تجارت گرفتم این بود که وضع کالاهای اساسی در کشور چگونه است؟ با گزارشی که داده شد بسیار نگران شدم. برخلاف آنچه در ذهنم بود و فکر میکردم تا 3-4 ماه انبارها پر است، گزارشی به دستم رسید در همان روز سوم و چهارم بعد از انتخابات(قبل از تحلیف و تنفیذ) که نشان می‌داد کشور از لحاظ کالاهای اساسی و از جمله گندم دچار مشکل است. در یکی از استانها گندم فقط برای سه روز در سیلو وجود داشت. بلافاصله من برخی مسئولان اجرایی را در همان دولت خواستم و با آنها صحبت کردم و  مشکلاتی که برای تامین ارز و خرید بود و برخی کالاها در راه بود و برخیشان در بندر بود و ما دموراژ می‌دادیم. این اولین مشکلی بود که با آن روبرو شدم»    .     

اما جالب است آقای روحانی در حالی در پنج آذر 92 چنین سخنی را به زبان می‌آورد که در سی خرداد همین سال آقای ترکان در برنامه «دیروز، امروز، فردا» از دولت قبل به خاطر اقدام خوبی که در مورد کالاهای اساسی انجام داده بودند تشکر کرد و گفت: «آقای احمدی‌نژاد فرمودند وزرای دولت با دکتر روحانی از طریق آقای بقایی همکاری داشته باشند. از طرف دکتر روحانی هم بنده ماموریت پیگیری این موضوع را قبول کردم. امروز یک جلسه دو ساعته با آقای بقایی داشتیم. رسیدگی به برخی امور فوری در اولویت مباحث ماست. البته دولت خودش وارد بعضی از این مسائل مثل تامین کالاهایی اساسی شده است که این کار را به خوبی انجام داده است و توانسته به موقع خریدهای لازم را انجام دهد. گفت و گوی امروز و بحث هایی که با آقای بقایی انجام شد، آغاز ماجرا بود و از شنبه این موضوع نزدیک تر پیگیری خواهد شد.»  شایسته است دولت راستگویان این تناقض را برای افکار عمومی برطرف کند که چگونه هم می تواند انبارها پر باشد و هم نباشد؟

 

چهارم: خزانه خالی

آقای روحانی اصرار دارد خزانه کشور در زمان تصدی ایشان خالی بوده است. اما برخی کارشناسان اقتصادی (نگاه کنید به مقاله 25 آبان 92 روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی) و وزریر اقتصاد دولت قبل (برنامه پایش 5 آبان 92) اعتقاد دارند خزانه پر را تحویل دولت داده‌اند. از مجریان منتخب مصاحبه توقع می‌رفت اشاره ای به این پاسخها داشته باشند و از رییس جمهور بخواهند اقلا جوابی به متقدان بدهد. منتهی مجریان ترجیح دادند فقط لبخند بزنند ژست بگیرند و تایید کنند.

اما بایسته است مشخص شود منتقدان چه می‌گویند؟ آیا آقای روحانی پاسخی به متقدان ندارد و یا سخنان آنها را دارای ارزش پاسخگویی نمی‌بیند؟ اگر پاسخی به منتقدان ندارند که وا حسرتا! اما اگر سخن منتقدان را ارزشمند نمی‌شمارند و معتقدند باید حرف خود را بزنند  و کار خود را انجام دهند، چگونه این عملکرد با شعار استقبال از نقد همخوانی دارد؟ آیا این نوعی استبداد را تداعی نمی‌کند؟

 

پنجم: بی‌تدبیری گذشتگان

آقای روحانی مشکلات را حاصل بی‌تدبیری دولت قبل دانسته و گفت : «البته نمی‌خواهم بگویم همه مشکلات اقتصادی‌مان مربوط به تحریم است. عمدتا مربوط به بی‌تدبیری بود».

بی تردید نمی توان سوء مدیریت در برخی از اقدامات دولتهای قبل را ندید گرفت اما خوب است جناب رییس جمهور روشن کنند چه مقدار از مشکلات وابسته به بی تدبیری و چه مقدار مربوط به تحریمهاست. اگر عمده مشکلات از بی‌تدبیری است؛ چرا دولت تدبیر و امید اکثر توان خود را در این روزهای ابتدایی برای صرف برداشتن تحریمها کرده است تا جایی حاضر به توقف برخی از فعالیتهای هسته‌ای هم شده است؟

 

ششم: انسجام ملی!

آقای روحانی در مورد انسجام و وحدت ملی و نقش آن در پیروزی هسته‌ای نیز سخن گفت: «هرچه بخواهیم به دست بیاوریم از وحدت و انسجام داخلی می‌توانیم به دست آوریم. با تفرقه و اختلاف نمی‌شود. برخی وقتها آتش دارد خاموش می‌شود عده‌ای هیزم می‌آورند. بعضی انگار از شعله آتش خوششان می‌آید. با انسجام می‌توانیم از پله‌های پیشرفت بالا رفته و به بام برسیم». شاید اشاره روحانی به فتنه سال 88 و نامه آتشفشانی برخی از نزدیکان فکری آقای روحانی باشد که در انتخابات سال 88 به جای همدلی و وحدت از شعله آتش و آتشفشان سخن گفتند و روند پیشرفت کشور را متوقف کردند. یقینا هدایتهای رهبری و حمایت و حضور مردم در سال 88 بیشتر از این زمان بوده است منتهی آنچه تا حدودی پیشرفت کشور را به مخاطره انداخت همین مطلبی است که آقای روحانی بیان کرده است چون عده‌ای از شعله آتش خوششان می‌آمد بر آتش اختلاف ملی دمیدند.

 

هفتم: منتخب ملت مهم است؟

آقای روحانی در ادامه صحبتهای خود رمز آنچه را که پیروزی هسته‌ای نامید این گونه عنوان کرد: «حسن روحانی کسی نیست. نماینده ملت ایران مهم است. فرد منتخب ملت ایران برایشان  مهم بود. این انتخابات دنیا را تکان داد. مردم ایران بزرگ هستند و همه افتخارات را آنها آفریدند».

خوب است آقای روحانی به این سوال پاسخ دهد آیا سال 88 آن مرد که 25 میلیون رای آورد و اکنون رفته است منتخب ملت نبود؟ چرا انتخابات سال 88 که می‌توانست دنیا را تکان دهد این گونه نشد و فقط ایران را تکاند؟ آیا مردم خرداد 92 همان مردم خرداد 88 نیستند؟ ایشان که اعتقاد دارد از سال 84 بی تدبیری بر کشور حاکم بوده است پیام رای مردم در خرداد 88 را چه می‌داند؟ آیا مردم به بی‌تدبیری و افراط رای دادند؟

آیا ادعای تقلب در انتخابات باعث تضعیف دولت در عرصه بین المللی نشد؟ آیا عملکرد کسانی که اکنون حول و حوش آقای روحانی همکای می‌کنند باعث نشد دولتی که می توانست با پشتوانه 25 میلیون رای در مناسبات جهانی شرکت کند و به قول ایشان افتخار بیافریند، دائما در رسانه‌های خارجی، در پی پاسخ دادن به اعتراضات موهوم عده‌ای باشند که شکست را قبول نداشتند و بر رای مردم و هدایتهای رهبری تمکین نکردند؟

اگر پس از خرداد 92 رقبای انتخاباتی آقای روحانی به جای تبریک به ایشان فریاد اعتراض سر می‌دادند و طرفدارانشان به خیایان‌ها می‌ریختند آیا امروز آقای روحانی می‌توانست آرام و راحت گزارش 100 روزه به مردم بدهد؟ یا باید توانش را برای آرام کردن خیابانها صرف می‌کرد؟ از آن سو اگر سال 88 رقبای شکست خورده هم نجابت رقبای آقای روحانی را داشتند آیا حضور 85 درصدی مردم در انتخابات نمی‌توانست قدرتی برای دولت در مذاکرات باشد؟

متاسفانه آقای روحانی تا کنون به طور شفاف در باره فتنه 88 موضعی نگرفته است اما از لا بلای این سخنان ایشان می‌توان منطقی بدست آورد که گویا ایشان هم معتقد است فتنه‌گران سال 88 خیانتی جبران ناپدیر به کشور کرده و خسارتی بزرگ بر ملت تحمیل کردند.

(ادامه مطلب)


» نظر
title=